صفحات

۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

جوک های متفرقه 3

یه روز حسن خان میره در خونه دوستش ، هر چی در میزنه کسی در رو باز نمیکنه ، با خودش فکر میکنه : فکر کنم در خرابه ! زنگ میزنم !

حیف نون داشته برای دوستانش تعریف می کرده: “رفته بودم جنگل، که ناگهان یه خرس بزرگ دنبالم گذاشت، من هی می دویدم، خرسه هم هی پشت سر من می دوید و لیز می خورد… من هی می دویدم، خرسه هم هی پشت سر من می دوید و لیز می خورد…”
دوستاش می گن: “حالا خوبه تا اینجا رسیدی خودت رو خراب نکردی!” حیف نون می گه: “پس فکر کردید برای چی خرسه لیز می خورد؟”

قوانین فوتبال دیدن:
اگه همه ی بازی رو ببینین, ۰-۰ میشه!
اگه بازی رو نبینی, بالای ۲ گل داره
اگه وسطش بری دستشویی, همون لحظه گل میزنن

يه بار يه ديوونه دنبال رئيس بيمارستان مي اندازه. خلاصه رئيس بيمارستان رو تو يه بن بست گير مياره. رئيس بيمارستان با ترس مي گه از جون من چي مي خواي ؟ ديوونه هه مي ره با دست بهش مي زنه مي گه حالا تو گرگي

یک ايراني در فرانسه مشغول رانندگي در اتوبان بوده و ناگهان متوجه ميشه که خروجي مورد نظرش رو رد کرده… لذا به عادت ديرينه ي ايراني ها، ميزنه رو ترمز و با دنده عقب،شروع ميکنه به برگشتن به عقب!اما در همين حال با يه ماشين ديگه تصادف ميکنه… پليس مياد و اول با راننده ي فرانسوي صحبت ميکنه و بعد مياد سراغ ايرانيه و بهش ميگه:“ما بايد اين آقا رو بازداشت کنيم،ايشون اونقدر مسته که فکر ميکنه شما”داشتي دنده عقب ميرفتي

به یه دونه شلوار لی می گن: "لیوان "به دو تا شلوار لی می گن: "لی لی"به 3 تا شلوار لی می گن: "تریلی"به 4 تا می گن: "چارلی"به 5 تا می گن: "لی لی تو تریلی"به 6 تا می گن: "لی لی با چارلی"به 7 تا شلوار لی میگن: "خیلی!!!

طرف روزه می‌گیره، 2 دقیقه به اذان روزشو می‌شکنه. میگن: چرا اینکارو کردی؟میگه: خواستم به خدا ثابت کنم که می‌تونم، اما نمی‌گیرم

یه دکتره از مریضش میپرسه: این همه قاشق تو شکم تو چیکار میکنه؟!! میگه: خودتون گفتین روزی یه قاشق بخور
مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که می‌توان با چکش خرد کرد، سخت‌افزار و آن قسمت را که فقط می‌توان به آن فحش داد، نرم‌افزار می‌گویند

یه بابایه میره پیش دکترمیگه یه کتاب نوشتم به نام((صدای پای اسب)) دکترمی خونه میبینه 500 صفحه نوشته پیتیکو….پیتیکو…..پیتیکو….

هیچ نظری موجود نیست: