صفحات

۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

جوک های متفرقه 21

افغانیه میره خونه زنه دزدی زنه میترسه میگه بیا این طلاها اینم پول! افغانیه میگه خودتو به اون راه نزن نون خشکا کجان؟

به غضنفر ميگن شنيديم آدم شدي! غضنفر ميگه: نامردا شايعه كردن!

حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه. آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست. حیف نون می گه: ببخشید… بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!

یارو می رسه به دوستش می گه: حیف نون چی شده؟ خیلی به نظر ناراحتی؟ حیف نون می گه: آخه این هفته بدترین هفته برام بود، شنبه طلبکاره اومد در خونمون، یکشنبه ماشینم رو دزدیدند، دوشنبه خونه مون آتیش گرفت، سه شنبه سکته ناقص کردم، چهارشنبه بابام فوت کرد، پنج شنبه زنم گم شد و از همه بدتر جمعه... زنم پیدا شد

توی یک مهمانی، یک خانمی رو می کنه به حیف نون، می گه: به نظر شما من چند سالمه؟ حیف نون می گه: گفتنش یک خورده مشکله، اما یک کم که دقیق می شم می بینم اصلا بهتون نمی یاد!

به غضنفر میگن: چرا همش داری دور میدوون با ماشینت میچرخی؟می گه: راهنمام گیر کرده!!

سه نفر توي هواپيما برای هم كلاس ميذاشتند . اولين نفر با موبايل دومين نفر با لب تاپ سومين نفر ميبينه داره كم مياره ميره يك دستمال كاغذي رو لوله مي كنه ميگذاره توي جيبش البته يك گوشه از دستمال كاغذي را از جيبش بيرون ميگذاره بعد مي ايد پيش دوستاش يكي از دوستاش ازش مي پرسه اين چيه از جيبت بيرونه ؟ ميگه واي خداي من كي براي من فكس فرستاده !!!؟؟؟

غضنفر ميره طوطي بخره به جاش يه جغد بهش می‌فروشن. چند روز بعد ازش مي‌پرسن: «اين طوطیه حرف هم مي‌زنه؟» غضنفر جواب میده: «حرف نمی‌زنه ولی خيلي توجه مي‌کنه.»

از غضنفر می پرسن؟ چه طوری ترک شدی ؟می گه: اولش تفریحی بود.

غضنفر دست میندازه دورگردن دوست دخترش بلد نیست چی بگه .میگه گردنتو بشکونم ؟

هیچ نظری موجود نیست: