صفحات

۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

جوک های متفرقه 18

وصيتنامه غضنفر رو باز مكنن. نوشته بوده نماز قضا ندارم ولي 20 سال برام وضو بگيريد!

به یکی میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه !!!

به حاجیه میگن سفر حج چطور بود؟ میگه خیابوناش تمیز ، برجاش بلند ، ماشیناش آخرین مدل. البته یه جای زیارتی هم داشت که شلوغ بود نرفتم!!!

غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما اینجا رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین

حیف نان مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست

از حیف نان مي پرسن يه موجود نام ببر... مي گه يخ. مي گن يخ كه موجود نيست. مي گه هست، چون همه جا نوشته يخ موجود است!

مدير تيمارستان گزارش دادند شب پيش يكي از بيماران قصد خودكشي در وان حموم را داشته ولي خوشبختانه يك بيمار ديگر به نام حیف نون نجاتش داده. پزشك تيمارستان پس از مطالعه پرونده حیف نون صداش كرد و گفت: وقتش رسيده كه تورو آزاد كنم اين اقدام بزرگ تو نشون ميده حالت خوب شده. البته متاسفم... اون بيمار بالاخره اين كارو كرد. اين بار خودشو تو بالكن اتاقش حلق آويز كرده. حیف نون می گه: نه اون خودكشي نكرده، چون خيس بود من آويزونش كردم خشك بشه!

تو شهر حیف نون اینا (!) برای دوشیدن شیر گاو 30 نفر لازمه. یک نفر سر پستونای گاو را می گیره و 29 نفر گاو رو بالا و پایین می کنن!

حیف نون تو صدا و سیما استخدام می شه، بعد از دو هفته اخراجش مي کنن! ميگن چرا اخراج شدي؟ ميگه هيچي بابا وسط اذان پيام بازرگاني پخش کردم!

حيف نون خواب مي بينه تو بازي كامپيوتري زنشو كشته...از خواب كه پا مي شه مي بينه زنش كنارشه.ميگه : اه ! باز خر شدم سيو نكردم

هیچ نظری موجود نیست: